شاهد عینی مهتاب مصادف با همین موقع بود که ارشمیدس از بقاع متبرکه پدر جدش با کنجکاوی بیرون آمد و تا چشمش به ابوریحان بیرونی افتاد درون و بیرون بدنش به خارش افتاد بطوری که خودداری نتوانست و از مهاجرین و انصار برای داوری کمک خواست مجد الدین ماجد حسینی ضمن این که زن باردارش را به دوش می کشید تا او را به زایشگاه ببرد با او برخورد کرد چی شده، برادر؟ کمکی از دست من برایتان ساخته است؟ بله، برادر خواهش می کنم ماشین خود را در اختیار من بگذارید تا زنم را به زایشگاه ببرم باشد، برادر حتما بفرمایید این کلید ماشین من فقط لطف کنید وقتی زنتان را به زایشگاه رساندید ماشینم را بهم برگردانید ابوریحان ماشین خود را در اختیار مجد الدین گذاشت و خود با پای پیاده به محل کار خود رفت که شاید پانصد کیلومتر دورتر بود و شب نیز با پای پیاده به منزل برگشت هنگامی که جلو در منزل خود رسید شب شده بود مجد الدین ماشین او را برگردانده و جلو در به انتظارش ایستاده بود به کارتان رسیدید، برادر؟ بله، برادر زنم را ب
اشتراک گذاری در تلگرام